
ابن یمین
شمارهٔ ۳۱۰
۱
دلا امید آن دارم که روی دلستان بینی
برغم دشمنان خود را بکوی دوستان بینی
۲
خوش الحان بلبل قدسی بعنف اندر قفس مانده
قفس را بشکن ار خواهی که روی گلستان بینی
۳
درین دوران بجز وصف سهی سروش ز کس مشنو
که با کژ طبعی گردون بگیتی راستان بینی
۴
بجانی گر دهد بوسی بخر ایدل اگر خواهی
در این سودا بانبازی مرا همداستان بینی
۵
حیات خود در آن دانم که بر خاک درت میرم
که تا چون پا نهی بیرون سرم بر آستان بینی
۶
ولی ابن یمین تا کی بود در بیت احزانت
نیامد وقت آن کو را دمی در بوستان بینی
۷
چه باشد بوستان من بکام دل رخت دیدن
که بستان خوش آن باشد که در وی دلستان بینی
نظرات