
ابن یمین
شمارهٔ ۳۲۱
۱
من ندیدم نشنیدم که بود در چمنی
همچو بالای تو سروی و چو رخ نسترنی
۲
چند از رسته دندان چو عقد گهرت
صدفش جوهر فردی شده یعنی دهنی
۳
تا گل عارضت اندر چمن حسن بود
کی خوش آید بدلم یاسمنی یاسمنی
۴
دگر از مادر ایام نزاید پسری
چون تو یاقوت لبی سنگدلی سیمتنی
۵
تا دلم بشکند اندر خم زلفت بطفیل
افکنی هر نفس از وی شکنی بر شکنی
۶
مکن ایدوست بدستان مفکن در پایم
ز آنکه سر حلقه عشاق نیابی چو منی
۷
تو شدی یوسف مصری و ولی ابن یمین
گشت یعقوب صفت ساکن بیت الحزنی
نظرات