ابن یمین

ابن یمین

شمارهٔ ۳۲۲

۱

ماهرویا گه آنست که رخ بنمائی

که بجان آمدم از بیکسی و تنهائی

۲

تو پس پرده و خلقی بگمان در سر شور

تا چها خیزد اگر پرده ز رخ بگشائی

۳

چشم ترکانه تو برد بیغما دل خلق

چه عجب باشد اگر ترک بود یغمائی

۴

منگر ایدوست در آئینه از آن میترسم

که دل از مردمک دیده خود بربائی

۵

مردم دیده من چون رخ زیبای تو دید

ننگرد از تو بکس تا نبود هر جائی

۶

چون بنفشه همه گوشم چو سخن میگوئی

همچو نرگس همه چشمم چو برون میائی

۷

دوش زلفین ترا دل بهوس می پیمود

عقل گفتاش چه سودا است که می پیمائی

۸

خال مشکینت سوادیست که در چشم منست

ز آنسبب چشم مرا هست ازو بنیائی

۹

چون دل ابن یمین از تو فتادست بدرد

چشم دارم که تواش باز دوا فرمائی

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ابن یمین فریومدی (از روی نسخه قدیمی مورخ به سنه ۹۲۱ هجری قمری) - ابن یمین فریومدی - تصویر ۳۷۷
دیوان اشعار ابن یمین فریومدی - تصویر ۳۷۵

نظرات