
ابن یمین
شمارهٔ ۳۲۴
۱
یا رب کراست چون تو نگاری شکرلبی
سروی سمنبری صنمی سیم غبغبی
۲
جانی بلطف و جمله خوبان چو قالبند
هرگز بلطف جان نشود هیچ قالبی
۳
چون هست نور روی تو گو مه دگر متاب
با نور آفتاب چه حاجت بکوکبی
۴
نسبت مکن بماه نو ابروی خویش را
کوهست پیش ابروی تو نعل مرکبی
۵
بس روزها که در غمت آورده ام بشب
بر یاد آنکه با تو بروز آورم شبی
۶
در آرزوی زلف چو شام تو هر سحر
مائیم و آب دیده و آهی و یا ربی
۷
دائم در آنهوس که تو آئی بپرسشم
شکرانه جان همیدهم ار گیردم تبی
۸
یکشب خیال تو لب بر لبم نهاد
گفتم که حاصلم ز تو جانیست بر لبی
۹
تا در سفر چهها کشد ابن یمین چو دید
روز وداع ماه تو در قلب عقربی
تصاویر و صوت

نظرات