
ابن یمین
شمارهٔ ۴۰
۱
توئی که سایه زلفت شعار خورشیدست
غبار خط تو نقش و نگار خورشیدست
۲
فروغ روی تو کز لطف آب ازو بچکد
چو آتش است که در چشمه سار خورشیدست
۳
بگرد عارض تو خط عنبرین گوئی
هلال غالیه گون بر کنار خورشیدست
۴
بسان ذره دلم بیقرار گشت چو دید
که زیر سایه زلفت قرار خورشیدست
۵
کسیکه دید بناگوش و در شهوارت
سهیل گفت مگر گوشوار خورشیدست
۶
ز نور روی تو یکذره تافت بر خورشید
بحسن طلعت از آن اشتهار خورشیدست
۷
بنور چهره خود ظلمت از دلم بزدای
از آنکه تربیت ذره کار خورشیدست
۸
بسان دیده حربا همیشه ابن یمین
ز شوق روی تو در انتظار خورشیدست
تصاویر و صوت


نظرات