
ابن یمین
شمارهٔ ۴۷
۱
در عشق هیچ درد چو درد حبیب نیست
درمان درد عشق بدست طبیب نیست
۲
ای زلف پر ز چین تو شام دل غریب
دانی که هیچ شام چو شام غریب نیست
۳
دریاب کز فراق تو یک لحظه نگذرد
کز خون دیده چهره زردم خضیب نیست
۴
در شرع واجبست زکاتی زهر نصاب
لیک از نصاب حسن تو ما را نصیب نیست
۵
گر من زعشق روی تو افغان کنم رواست
گل بی فغان و مشغله عندلیب نیست
۶
درد دلم ز لعل تو درمان پذیر شد
آری ز لعل منفعت دل عجیب نیست
۷
ساقی بیار باده که بر رغم دشمنان
با دوست همنشینم و ترس از رقیب نیست
۸
ابن یمین بپات در افکند سر ز مهر
گفتش خرد که در خور پای حبیب نیست
تصاویر و صوت


نظرات