ابن یمین

ابن یمین

شمارهٔ ۵۵

۱

زلف عنبر شکنت مایه ده مشک خطاست

پیش چین سر زلفت سخن مشک خطاست

۲

لعل نوشین تو دارد صفت آبحیات

خط مشکین ترا خاصیت مهر گیاست

۳

چشم بد دور از آنروی چو ماه و خط سبز

که بر آئینه تو گوئی مگر آه دل ماست

۴

آفتاب فلک ار روی بروی تو کند

از حسد همچو مه نوفتد اندر کم و کاست

۵

در غم عارض خورشیدوشت جان و دلم

گر چه از زلف تو آویخته دام بلاست

۶

گر نجات دل اینخسته ز غم میطلبی

نظری کن که اشارات تو قانون شفاست

۷

طمع از دانه خالت نبرد مرغ دلم

گر چه از زلف تو آویخته دام بلاست

۸

هست بر حال دلم ناله شبگیر گواه

خود ترا بر دل من بنده چه حاجت بگو است

۹

تا بقصد دلم آنماه کلهدار کمر

بست بر هیچ مرا پیرهن صبر قباست

۱۰

من نه تنها نگران رخ چونماه ویم

جمله صاحبنظران مینگرند از چپ و راست

۱۱

نظر ابن یمین نیست بر آنعارض و خال

نظر او همه بر نازکی صنع خداست

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ابن یمین فریومدی - تصویر ۲۶۶

نظرات