
ابن یمین
شمارهٔ ۵۶
۱
زین پیش داشتم صنمی سیمبر بدست
اکنون نه عین دارم ازو نه اثر بدست
۲
گوئی که چشم غیرت ایام خفته بود
کان گنجم اوفتاد چنان بیخبر بدست
۳
بازش ربود از کفم ایام و چشم من
دارد به یادگار وی اکنون گهر بدست
۴
ایجان برگزیده کجائی که بیتو دل
دارد همیشه ناله و آه سحر بدست
۵
جان در خطر همی فکنم از برای تو
آری نیامدست گهر بیخطر بدست
۶
از چهره در هوای تو زر میدهم ولیک
جانی که رفت باز نیاید بزر بدست
۷
گوید بطعنه با دل من هر شبی فلک
بیهوده پر مجه که نیاید قمر بدست
۸
صد بار اگر نبات برآید ز خاک من
یکره نیایدم چو تو شاخ شکر بدست
۹
جان بذل کرد ابن یمین در هوای تو
عیبش مکن نداشت جز این مختصر بدست
نظرات