
ابن یمین
شمارهٔ ۵۹
۱
سبزه و آب روان باده گلگون بدست
سرو قدی میگسار خوشتر ازین عیش هست
۲
مستم و امید نیست ز آنکه شوم هوشیار
هوش نیاید بلی مست صبوح الست
۳
همچو رخت اختری دیده گردون ندید
گر چه بگرد سرت گشت ز بالا و پست
۴
مهر دلت برده بس رونق خوبی ماه
کیست بغیر از خلیل کوبت آذر شکست
۵
خیز دل عاشقم مصلحتی را بجوی
بت چکند حسن خویش گر نبود بت پرست
۶
دل بخم زلف او دست زد و خویش را
با همه دیوانگی بر تو بزنجیر بست
۷
غمزه سر مست تو تیر بلا در کمان
بر دل ابن یمین باز گشادست شست
نظرات