
ابن یمین
شمارهٔ ۶
۱
بیا ماهرویا شکر لب نگارا
گشایش ده از بند غم جان ما را
۲
صبا گر رساند بما بوی وصلت
دهم جان بشکرانه باد صبا را
۳
گرم سرمه از خاک پای تو باشد
نیارم بچشم اندرون توتیا را
۴
نمائی بخونم خط و هر دو چشمت
گواهی دهند ای پسر صد بلا را
۵
بگفتار ایشان مکن کار با من
لانی اراهم شهودا سکارا
۶
من و گریه و آه ازین پس چو دلبر
نخواهد جزین آب و جز این هوا را
۷
وفا جستم از وی زهی سعی باطل
چه دانند خوبان طریق وفا را
۸
ز کوی خود ابن یمین را چه رانی
نرانند شاهان ز درگه گدا را
نظرات