
ابن یمین
شمارهٔ ۷۲
۱
گر چه هر دم ز غمت بر دلم آزاری هست
باشم اغیار اگر جز تو مرا یاری هست
۲
نشود دور ز تیغ تو که هرگز نکند
بلبل اندیشه که اندر پی گل خاری هست
۳
گر خطت هست مزور سزد ایدوست از آنک
خفته در سایه ابروی تو بیماری هست
۴
گنج حسنت بطلب آورم ایدوست بدست
گر چه از هر طرفش غاشیه گون ماری هست
۵
شادی وصل تو گر بهره دل نیست مرا
چه توان کرد غم هجر توأم باری هست
۶
بر خود میندهی بارم و این خوش که مرا
بر دل از سیم سرین تو گرانباری هست
۷
زین پس از ابن یمین گشت دلم فارغ از آنک
شب و روزش ز غم عشق تو دلداری هست
تصاویر و صوت


نظرات