ابن یمین

ابن یمین

شمارهٔ ۹۰

۱

زهی من وفای تو نا دیده هیچ

بغیر از جفای تو نشنیده هیچ

۲

مرا دست هجرانت خاری نهاد

گل دلگشای تو ناچیده هیچ

۳

ز مهرت تنم گشت همچون هلال

مه دلربای تو نادیده هیچ

۴

تو خورشید حسنی و من ذره وار

برون از هوای تو نگزیده هیچ

۵

نکردست ابن یمین سرمه ئی

به از خاک پای تو در دیده هیچ

تصاویر و صوت

نظرات