ابن یمین

ابن یمین

شمارهٔ ۹۷

۱

باز آمد آن نگار که از ما بریده بود

و ز هجر او قرار ز دلها رمیده بود

۲

بر صورتیکه دیده رضوان بباغ خلد

حوری نظیر آن بت زیبا ندیده بود

۳

زنجیر عنبرین ز سر زلف ساخته

گوئی که شور این دل شیدا شنیده بود

۴

بر روی همچو ماه چو منشور شهریار

بهر فریب خلق دو طغرا کشیده بود

۵

گل را بپای و پیرهن لعل را ز سر

از رشک روی آن بت رعنا دریده بود

۶

سرو سهی که بر چمن آزاد می زید

در بندگیش قامت والا خمیده بود

۷

عشق من و حکایت حسنش بهر مقام

همچون حدیث وامق و عذرا رسیده بود

۸

دل بیقرار بود ز سودای زلف او

گوئی که تاب طره حورا ندیده بود

۹

ابن یمین گناه چه بر دل همی نهی

اول بنای فتنه و غوغا ز دیده بود

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ابن یمین فریومدی (از روی نسخه قدیمی مورخ به سنه ۹۲۱ هجری قمری) - ابن یمین فریومدی - تصویر ۲۹۱
دیوان اشعار ابن یمین فریومدی - تصویر ۲۸۹

نظرات