ابن یمین

ابن یمین

شمارهٔ ١٠٧

۱

چیست آن برگی که شاخ دانش از وی بی برست

مهره عقل از وجودش دائم اندر ششدرست

۲

کیمیا خوانندش آنها کز خرد بیگانه اند

راست میگویند ز آنکه چهره هاشان چون زرست

۳

قاصد خون دل است و ناقض نور بصر

سبزه باغ حماقت مایه درد سرست

۴

قصد جان خود مکن و ز بنگ سرسبزی مجوی

آخر ای کودن نه قحط باده جانپرورست

۵

در نصیحت داد معنی میدهم لیکن خرد

چون خیال بنگ بنگی را جهان دیگرست

تصاویر و صوت

نظرات