ابن یمین

ابن یمین

شمارهٔ ١۴٨

۱

کسی گفت عزت بمال اندرست

که دنیا و دین را درم یاورست

۲

چه مردی کند زور بازوی جاه

که بی مال سلطان بی لشکرست

۳

تهیدست با هیبت و نام نیک

زن زشتروئی که بیچادرست

۴

بدان مرغ ماند که بر شخص او

پرو پوش بسیار و بس لاغرست

۵

دگر کس نگر تا جوابش چه داد

بجاهست اگر آدمی سرورست

۶

بذلت بود مرد مجهول نام

وگر خود ز مال آستانش زرست

۷

خردمند را جاه باید نه مال

وگر مال خواهی بجاه اندرست

۸

وگر راست خواهی ز سعدی شنو

قناعت ازین هر دو نیکوترست

تصاویر و صوت

نظرات