
ابن یمین
شمارهٔ ١٧٨
۱
والاضیاء دین توئی آنکس که آفتاب
در پیش رای انورت از ذره کمترست
۲
الفاظ دلگشای ترا نزد علاقان
اندر مذاق طوطی جان ذوق شکرست
۳
دی قطعه ئی بدست من افتاد ناگهان
از گفته های تو که بلطف آب کوثرست
۴
چون نور یافت چشم رهی از سواد آن
دیدم که قطعه نیست یکی بحر گوهرست
۵
نی نی صواب نیست یکی بحر خوانمش
هر بیت آن که در نگری بحر دیگرست
۶
عمرت دراز باد که ملک سخنوری
طبع ترا بقوت فکرت مسخرست
نظرات