
ابن یمین
شمارهٔ ١٩١
۱
یک دو نوبت در جناب خسرو جمشید فر
آنکه یابد ملک ازو همچون تن از جان تربیت
۲
وانکه بهر بخشش او سیم و زر را میرسد
در صمیم کان ز لطف مهر تابان تربیت
۳
وانکه زیر سایه مهرش عجب ناید مرا
گر ز نور ماه یابد تار کتان تربیت
۴
من بعون رأی پیر و قوت بخت جوان
عرضه کردم شعر و زو دیدم فراوان تربیت
۵
خود بتحسین تربیت فرمود و پس نواب را
کرد اشارت تا کند از راه احسان تربیت
۶
در عمل نواب را پروای من گوئی نبود
زانکه تا اکنون اثر پیدا نشد زان تربیت
۷
نقثه المصدور کردم عرضه تا داند امیر
آنکه اندر شأن منشان بود از اینسان تربیت
۸
تربیت گر میکند خسرو بدوست خود کند
ز آنکه این چاکر نخواهد یافت زیشان تربیت
۹
تا بود عادت که دائم غنچه دلتنگ را
لب شود خندان چو باید ز ابر نیسان تربیت
۱۰
ابر نیسان کفش فیاض بادا آنچنانک
یابد از وی غنچه لبهای خندان تربیت
نظرات