
ابن یمین
شمارهٔ ٢٢٣
۱
از طبیبی شنیده ام روزی
کاوستاد بزرگ بود آن مرد
۲
گفت آنرا که در شکم ناگاه
از غذای غلیظ پیچد درد
۳
کر طبیبش معالجی نیکست
چشم او را علاح باید کرد
۴
زانکه چشم وی آن غذای غلیظ
گر همی دید پس چرا میخورد
نظرات