
ابن یمین
شمارهٔ ٢۴۶
۱
برو ایدوست مپندار که اندر همه عمر
از خط و شعر ترا هیچ گره بگشاید
۲
شعر و خط نیست متاعی که بهائی آرد
با تو گویم که چرا تا عجبت ننماید
۳
مصطفی از همه کس بود بدان قادرتر
کین و آنرا به بنان و به بیان آراید
۴
لیک آن هر دو پسندیده رایش چو نبود
ننگش آمد که بدان دست و دهن آلاید
۵
گر تو از امت اوئی چه روی راه خلاف
بر مگرد از رهش ار ملک دو کونت باید
نظرات