
ابن یمین
شمارهٔ ٢۶٧
۱
حکیم ملت و دین را زمن پیام برید
که دوستان حق صحبت نگاه داشته اند
۲
ز بی عنایتی تو شکایتی است مرا
که بر ضمیرم از آن فکرها گماشته اند
۳
بمن رسید ز گفت رضی دین سخنی
که رایتش ز علو بر فلک فراشته اند
۴
کنون بصورت تضمین ادا کنم سخنش
که عاقلان رقمش بر روان نگاشته اند
۵
تو نیز کشته خود بدروی که در حق من
دروده اند بزرگان هر آنچه کاشته اند
نظرات