ابن یمین

ابن یمین

شمارهٔ ٣١١

۱

طالع من ببین که از پی آب

گر روم سوی بحر بر گردد

۲

ور بدوزخ طلب کنم آتش

آتش از یخ فسرده تر گردد

۳

گر برم حاجتی بنزد کسی

در زمان گوشهاش کر گردد

۴

ور ز راهی طلب کنم کف خاک

خاک حالی بنرخ رز گردد

۵

گر بکوهی طلب کنم سنگی

سنگ نایاب چون گهر گردد

۶

ور بنزد کسی سلام برم

هر دو گوشش چو گوش خر گردد

۷

اینچنین حالهاش پیش آید

هر که را روزگار بر گردد

۸

بر همه حال شکر ابن یمین

که مبادا ازین بتر گردد

تصاویر و صوت

نظرات