
ابن یمین
شمارهٔ ٣١٢
۱
طالعی بس عجبست ابن یمین را که مدام
با وی اولاد زمان بی سببی بد باشند
۲
گاو در خرمنم از کون خری گر چه کنند
هر چه گویند چو تحقیق کنی خود باشند
۳
فی المثل در همه کس گر چو فرشته نگرند
چون رسد نوبت من بر صفت دد باشند
۴
سهل باشد که بآسان شکند شیر ژیان
گردن گورخران گرده و گر صد باشند
۵
منم و تیغ هجا و سر ایشان پس ازین
ور همه با کمر لعل و زمرد باشند
نظرات