
ابن یمین
شمارهٔ ٣٣۴
۱
گر سیم و زری بقرض یابی
بستان منگر گرانی سود
۲
زیرا که چو دین حال گردد
حال از دو برون نخواهدت بود
۳
گر هست ترا حیات باقی
ایزد در بسته بس که بگشود
۴
ور تاج بقا قضای مبرم
از تارک هستی تو بربود
۵
ز آتش که تو کرده ئی فروزان
بعد از تو به وارثان رسد دود
۶
وارث چو تو در میان نباشی
خواه از تو بخشم و خواه خوشنود
۷
فی الجمله بهر جهت که باشد
آنکس که ربود زر بیاسود
نظرات