
ابن یمین
شمارهٔ ٣٣٨
۱
گفتند که صحبت بزرگان
از رنج نیاز وا رهاند
۲
روزی دو بخدمت ایستادن
عمری بمراد دل رساند
۳
سرمایه عمر میدهد نقد
پس وعده نسیه میستاند
۴
اول همه زحمتست باری
تا چون بود آخرش که داند
۵
چون نیک و بد سپهر گردان
پیوسته بیک صفت نماند
۶
به زان نبود که مرد عاقل
چون ابن یمین اگر تواند
۷
گرد هوس جهان فانی
از دامن دل فرو نشاند
۸
پیوسته ز مصحف ارادت
جز آیت عافیت نخواند
۹
تا هست بهوش می کند نوش
جامی که قضاش میچشاند
تصاویر و صوت

نظرات