
ابن یمین
شمارهٔ ٣٨٩
۱
ای باد صبحدم گذری کن ز راه لطف
بر خاک آستانه سحبان روزگار
۲
آن افصح زمانه که نفس نفیس اوست
سر دفتر اماثل و اعیان روزگار
۳
حاجی شاعر آنکه بصد قرن گوهری
ناید برون نظیر وی از کان روزگار
۴
با ذوقتر ز گفته او هیچ ذقه ئی
هرگز نگشت حاصلم از خوان روزگار
۵
گو گرچه دورم از تو بدین جثه ضعیف
نزدیک تست جان من ایجان روزگار
۶
دانم که آگهی تو هم از شوق من از آنک
پیداست بر ضمیر تو پنهان روزگار
۷
دارد توقع ابن یمین آنکه گه گهی
یادش دهی بحضرت سلطان روزگار
۸
دارای ملک امیر ابوبکر بن علی
کامروز اوست قدوه شاهان روزگار
۹
تا دور روزگار بود باد دور او
کاینست و بس خلاصه دوران روزگار
نظرات