
ابن یمین
شمارهٔ ٣٩۶
۱
ایدل نصیحتم بشنو تا برون بری
گوی مراد از خم چو کان روزگار
۲
خواری مکش ز حرص چو مرغان خانگی
سیمرغ وار قاف قناعت کن اختیار
۳
چون شیر شرزه یکتنه میباش در جهان
مانند گاو چشم بکنجاره پر مدار
۴
شادان مشو ز نیک و ز بد هم غمین مباش
میدار ممکنات جهان جمله در شمار
۵
میدان که بودنی بوجود آید از عدم
تا چرخ را بود زبر این مدر مدار
۶
تخمی که کشته ئی بر آن بدروی بصبر
من بعد هر چه بایدت ایدل برو بکار
نظرات