
ابن یمین
شمارهٔ ۴١۴
۱
تا شدست این قصر خرم بزمگاه شهریار
ای بسا خجلت که دارد زو بهشت کردگار
۲
جنه المأوی که بودی پیش ازین پنهان ز خلق
در میان آب کوثر گشت اکنون آشکار
۳
تا فروغ جام گوناگون بصحنش اوفتاد
شد زمین او چو سقف آسمان گوهر نگار
۴
فرق نتوان کرد او را ز آسمان الابد آنک
باشد آن پیوسته سرگردان و هست این برقرار
۵
از تفاخر زیبدش گر سرفرازد بر فلک
چون نهد بر آستانش پای شاه کامکار
۶
شهریار جمله آفاق تاج ملک و دین
آنکه دین و ملک را باشد بذاتش افتخار
۷
صدهزاران نوبهار و مهرگان با کام دل
اینهمایون قصر بادا جشنگاه شهریار
تصاویر و صوت

نظرات