
ابن یمین
شمارهٔ ۴٢۵
۱
زین همدمان فغان که همه مار ماهیند
صورت بسان ماهی و سیرت بسان مار
۲
از بهر سیم خام بماهی طمع مکن
پخته ز بهر مهره نبوسد لبان مار
۳
محبوب اهل دل نشود بد کنش بمال
آخر نه گنج سیم و زر آمد مکان مار
۴
هر کس چو مور کرد بنان پاره شان کشش
بر ساخت پاد زهر ز آب دهان مار
۵
این مار سیرتان بره آیند وقت مرگ
آید بلی بره چو سرآید زمان مار
۶
چون مار هر یکی دو زبانند زهر پاش
با داد و نیمه سر همه را چون زبان مار
نظرات