
ابن یمین
شمارهٔ ۴۶٠
۱
ای باد صبحدم گذری کن ز راه لطف
بر حضرتی چو کعبه اسلامیان عزیز
۲
یعنی جناب سرور گردنکشان عهد
آنکو بنزد خلق جهان چون روان عزیز
۳
خاک درش ببوس بتعظیم و پس بگوی
گر باشدت مجال سخن پیش آن عزیز
۴
کابن یمین فروخت بوجه معاش خویش
املاک و هر چه بودش در خان و مان عزیز
۵
اکنون نه ملک ماند و نه یکجو بهای ملک
وین خوش که برقرا بماندست نان عزیز
۶
نانی در ایندیار بخواری همی خورد
ای کرده کردگار ترا در جهان عزیز
۷
لطفی کن و جواز دهش تا از اینمقام
جائی رود که نان نبود همچو جان عزیز
نظرات