
ابن یمین
شمارهٔ ۴۶٨
۱
بلبل گلشن قدسم شده از جور فلک
بیگنه بسته زندان و گرفتار قفس
۲
آمده روضه فردوس برین مانده بجای
گل سیراب و سمن ساخته از خار و ز خس
۳
نه چو بلبل منم آن سدره نشیمن شهباز
کز هوای ملکوت آمدم اینجا بهوس
۴
باز خواهم بسوی مسکن عقبی رفتن
چکنم گلخن دنیا پس ازینم بس و بس
۵
گر پیاپی شود احداث فلک بر سر من
تا بحدی که مرا روز بود بیم عسس
۶
نیست اندیشه ز ارعاد و ز ارعاب ویم
کاروانی بود آمیخته بر بانگ جرس
۷
از کمان فلک ار تیر حوادث بارد
التجای دل من غیر خدا نیست بکس
۸
نکنم رغبت دنیا که متاعیست قلیل
شاهبازان بگه صید نگیرند مگس
۹
چه دهد ابن یمین دل بجهانی که ازو
رفت اگر باز نیاید بتن این رفته نفس
تصاویر و صوت

نظرات