
ابن یمین
شمارهٔ ۴٧۵
۱
صاحبا چون یمین دولت و دین
کرد خالی ز مرغ روح قفس
۲
زو یتیم و یتیمه ئی دیدم
در سرای سپنج مانده و بس
۳
چون برفت او ز هر طرف برخاست
خاطبانرا بر آن یتیمه هوس
۴
خاطبان کفو آن یتیمه نیند
تو بفریاد این یتیم برس
۵
زانکه تا این یتیم زنده بود
ننماید یتیمه روی بکس
تصاویر و صوت

نظرات