ابن یمین

ابن یمین

شمارهٔ ۵١۵

۱

رضی ملت و دین ایکه با افاضت تو

برسم طعنه توان گفت ابر را فیاض

۲

توئیکه لازم ذاتی بود جواهر را

بعهد بخشش عامت زوال چون اعراض

۳

ز همت تو که قانون جود اساس نهاد

محصل است همه وقت امید را اغراض

۴

جهان فضل و هنر را ز فتحباب کفت

بخشگسال کرم تازه و ترست ریاض

۵

قضیه ایست مرا با تو عرض خواهم کرد

سزد کزان نکند طبع نازکت اعراض

۶

در آنجریده که مدحت سواد میکردم

بسان نامه اعمال من نمانده بیاض

۷

ز خازن کرمت بر سبیل گستاخی

همیکنم ورقی چند کاغذ استقراض

۸

اگر چه از مرض احتیاج ابن یمین

شدست با همه رندی چو زاهدی مرتاض

۹

ولی معالج دارالشفای مکرمتت

برد بداروی احسان هزار ازین امراض

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ابن یمین فریومدی - تصویر ۵۱۱

نظرات