
ابن یمین
شمارهٔ ۵۴٨
۱
بر من سپهر کرده نعیم جهان حرام
از رشک گفته هام که سحری بود حلال
۲
آبم نه در سبو و مرا دست نام و ننگ
دامن گرفته از پی نان دادن عیال
۳
زینحالتی که دید عجبتر که تشنه لب
جان میدهیم بر طرف چشمه زلال
۴
آنچشمه چیست حضرت شاهی که در جهان
بحریست همتش که بود موج آن نوال
۵
سلطان نطام دولت و ملت که جود او
گوید جواب پیشتر از گفتن سئوال
۶
منبعد نظم کار مفوض برای اوست
ز ابن یمین بس این که بیان کرد وصف حال
تصاویر و صوت


نظرات