
ابن یمین
شمارهٔ ۵۶٧
۱
مرا زین پیش خاطر چندگاهی
بانواع سخن میبود مایل
۲
غزل میگفتم و مدح و مرائی
هجا گفتن نبودم نیز مشکل
۳
کنون از جور گردون بسته بینم
در گوهر فشانی بر افاضل
۴
غزل را عشق باید عشق را یار
ندارم من یکی زین هر دو حاصل
۵
بمدحت هم نیابم اهتزازی
ز صاحب منصبان بی فضایل
۶
هجا را نیز اثر چندان نبینم
درین مشتی خسیس دون جاهل
۷
کنون چون زنده را فهم سخن نیست
مدیح مرده باشد سعی باطل
۸
چو حال شعر از اینسان شد که گفتم
همان بهتر کزین پس مرد فاضل
۹
مراثی و غزل دیگر نگوید
شود از زیور اشعار عاطل
۱۰
ندارد رنجه خاطر تا تواند
بمدح و هجو این مشتی اراذل
نظرات