
ابن یمین
شمارهٔ ۵۶٩
۱
وارث املاک اینجو سعد دین مسعود آنک
عرضه خواهم داشتن در خدمت او شرح حال
۲
از خراسان چون نهادم پای در ملک عراق
بود اول کس که کردم بر درش حط رحال
۳
راستی را نیک توجیهی بترحیبم بگفت
آنچنان کآید ز ذات پاک هر نیکو خصال
۴
چون بخرجی احتیاجم دید دیناری هزار
از کرم ده شانزده انعام کرد اما عوال
۵
بعد از آن آنرا حوالت کرد با فرزانه ئی
گر بزی روشندلی صاحب کمال
۶
راستی را آنچه من دیدم ز نا اهلی او
شرح آن نتوان که بیرونست از حد مقال
۷
با چنان نیکی که اول خواجه سعد الدین نمود
حیف بود آخر زدن بر طبل بدنامی دوال
۸
گوئیا کز من گناهی بس بزرگ آمد پدید
کو چنین ناگه مرا افکند با سگ در جوال
تصاویر و صوت


نظرات