
ابن یمین
شمارهٔ ۵٩٩
۱
خدیو کشور دانش یمین دولت و دین
توئی ز راه حقیقت خلاصه ایام
۲
ترا جلال و کرامت بدانمثابه رسید
که نافرید چو تو ذوالجلال و الاکرام
۳
مدام باد ترا عیش بر مراد دلت
از آنکه نیست گوارنده تر ز عیش مدام
۴
شنیده ام که رسیدست سهل عارضه ئی
بدان کریم که نسبت بدو برند کرام
۵
همان نفس که خبر یافتم دلم میخواست
که آیمش بعیادت بسر نه با اقدام
۶
ولیکن افضل ایام اگر خبر یابد
که من چگونه اسیرم بدرد بی آرام
۷
گمان برم که گنه را بعذر عفو کند
بر اعتذار سخن کرد بنده تو تمام
تصاویر و صوت

نظرات