ابن یمین

ابن یمین

شمارهٔ ۶٢٣

۱

گاه آن باشد که باشم پای بر جا همچو قطب

آسمان آخر چو خود سرگشته تا کی داردم

۲

گرچه گردون اینزمان یکسر سخن با من گذاشت

زان چه حاصل چون زمانی بیسخن نگذاردم

۳

در کفم روزی نبیند کس وجوه یک شبه

با همه گو هر که ابر دیدگان میباردم

۴

نه چرا از فقر نالم چون خرد فلاح وار

تخم صبر اندر زمین پاک دل میکاردم

۵

تلخ تخمی کشت و دادم آب شور از دیده اش

لیک می‌دانم که شیرین میوه‌ای بار آردم

۶

بس که گردون را خوش آمد شربت گفتار من

در گلاب دیده هردم چون شکر آغاردم

۷

دائم از روباه بازی خواب خرگوشم دهد

لیک در رخ شیروش در کین دل بگذاردم

۸

هیچ دانی کز چه عیبم گشت گردون کینه ور

زانکه چون ابن یمین ز اهل هنر پنداردم

۹

گرچه دارم نطق عیسی لیک بهر مصلحت

گشته‌ام راضی کزین کون خران انگاردم

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ابن یمین فریومدی - تصویر ۵۳۹
دیوان اشعار ابن یمین فریومدی (از روی نسخه قدیمی مورخ به سنه ۹۲۱ هجری قمری) - ابن یمین فریومدی - تصویر ۵۴۶

نظرات