
ابن یمین
شمارهٔ ۶٧۵
۱
ز هی سعادت من گر نسیم باد شمال
که در ادای رسالت بود چو روح الامین
۲
رساند از من دلخسته مختصر سخنی
بسمع اشرف دارای ملک و داور دین
۳
محیط و مرکز جود آن کریم دریا دل
که در مکان کرم ذات اوست با تمکین
۴
سپهر حشمت و رفعت جهان فضل و هنر
نظام دولت و دین سرور زمان و زمین
۵
بگوید ار چه بود قدرتم بدولت تو
که سبز خنگ فلک را درآورم در زین
۶
ولی زگردش گردون قوی ضعیف تنم
چنانکه می نتوانم که گردم اسب نشین
۷
وگرچه پیر مسیحا دمم ولی نبود
مسیح وار بخر بر نشستنم آئین
۸
پیاده نیز نیارم که در سفر باشم
بهر کجا که روی همچو بخت با تو قرین
۹
چو از ملازمت و بندگی گزیرم نیست
مرا الاغ مگر استری دهی پس ازین
نظرات