
ابن یمین
شمارهٔ ۶٨٣
۱
که باشد آنکه رساند ز راه لطف و کرم
رسالتی بجناب خدایگان از من
۲
کراست قدرت آن کین سخن فرو خواند
بسمع اشرف سردار شه نشان از من
۳
امیر عالم عادل که به ز مدحت او
کسی سخن نشنیدست در جهان از من
۴
جهان رافت و رحمت امیر شیخ علی
که ذکر خیر کند دائمش زبان از من
۵
بگویدش که ز شه داشتم توقع آنک
هم آشکار کند یاد و هم نهان از من
۶
اگر ز طالع شوریده نیست بهر چرا
نکرد یاد شهنشاه کامران از من
۷
روا بود که جهان کرم ستلمش بیک
مدیح خود بستاند برایگان از من
۸
کسی که با من از اینسان کند تو خود دانی
که واجبش چه بود لیک ناید آن از من
۹
منم که جز بمدیحش سخن روا نکنم
علاقه تا نکند منقطع روان از من
تصاویر و صوت

نظرات