
ابن یمین
شمارهٔ ٧۵٣
۱
دلا ز حال بد خود مکن جزع زنهار
صبور باش چه دانی نکو شود ناگاه
۲
مجوی صحبت دنیا کز آن همیترسم
که همچو صحبت سنگ و سبو شود ناگاه
۳
بترک وصلت او گیر کز فضیحت او
بسیط خاک پر از گفتگو شود ناگاه
۴
فروغ آتش شهوت مده بباد امل
که آبروی تو چون آب جو شود ناگاه
۵
بگرم مهری گردون مباش غره از آن
که بیگناه ترا کینه جو شود ناگاه
۶
هنر طلب که هنرمند را سعادت و بخت
بروزگار کهن باز نو شود ناگاه
۷
هنر چو مشک بود مشک کی نهان ماند
جهان ز نفحه او پر ز بو شود ناگاه
۸
کنون چو ابن یمین را هنر پناهی نیست
که لطف بیند اگر سوی او شود ناگاه
۹
بکنج عافیت آرام جست تا پایش
مگر بگنج قناعت فرو شود ناگاه
نظرات