
ابن یمین
شمارهٔ ٧۶٢
۱
صاحب صاحبقران والا علاء ملک و دین
مهترانرا داد دادی داد این کهتر بده
۲
مانده ام چون مهره اندر ششدر رنج خمار
بنده خود را خلاص از رنج این ششدر بده
۳
چون بیایم در پی اینقطعه سوی بزم تو
ساقی خود را بفرما کش یکی ساغر بده
۴
خاطرم در مدح تو پرورد گوهر چون صدف
چون توئی گوهر شناس انصاف این گوهر بده
۵
شکر شکرت غذای طوطی طبع منست
طوطی طبع مرا دائم ازین شکر بده
۶
بکر فکرم نو عروس آمد بخدمت لطف کن
از قبول خود برای زینتش زیور بده
۷
بارها ابن یمین را دادهای سوگندها
تا کی از سوگند آخر چیزکی دیگر بده
نظرات