
ابن یمین
شمارهٔ ٧٧٩
۱
الا ای نسیم صبا از ره لطف
گذر کن بخاک در شهریاری
۲
که بوسد ز بهر شرف پای تختش
کجا باشد اندر جهان تاجداری
۳
زمن عرضه کن اینسخن گر توانی
از آن پس که خواهی ازو زینهاری
۴
که گر من برین در بنانی نیرزم
برین آستان پس چه باشم غباری
۵
اجازت دهد تا نهم رو بملکی
که ارزم بنانی در آنملک باری
۶
گواهی نه بر حال من بنده آنکس
که نتوان نهفتن ازو هیچ کاری
۷
که چاکر درین اختیاری ندارد
رسانید کارش بجان اضطراری
۸
رهی در جنابت گلی گر نباشد
نه آخر بگلشن بود نیز خاری
۹
سحاب کرم را چه نقصان در آید
که آبی زند بر لب خاکساری
تصاویر و صوت

نظرات