
ابن یمین
شمارهٔ ٨۴٧
۱
شهابالدین علی را گفت یاری
که ما را از مِیَت چون نیست بهری
۲
تو خود باری همینوش و میفکن
نشاط باده از شهری به شهری
۳
جوابش داد کان نوشیدنی نیست
کزان خواهم گرفتم پادزهری
نظرات