
ابن یمین
شمارهٔ ٨۵٠
۱
عمری بغفلت ایدل نادان گذاشتی
بر عقل خود وساوس شیطان گماشتی
۲
مغرور خود مباش که من فرض کرده ام
کایوان و قصر خویش بکیوان فراشتی
۳
آخر نه روزکی دو سه چون بگذرد برین
رفتی و کار خویش بیاران گذاشتی
۴
در کشتزار آخرت اندر حیات خویش
تخمی که حاصل دهد آنرا نکاشتی
۵
آنها که با تو جنگ سکالند در جهان
رو باز گرد از در ایشان بآشتی
۶
احوال دهر چون گذرانست پس چرا
دشوار روزگار خود اینسان بداشتی
۷
گردی چو ابن یمین فارغ از جهان
بر لوح دل گر آیت حرمان نگاشتی
نظرات