
ابن یمین
شمارهٔ ٨٨٢
۱
هرگز این آسمان سرگردان
بمرادم نمیکند دوری
۲
هر سعادت که جست فی الحالم
او ز طوری فکند با طوری
۳
و آن شقاوت که بود طالب غیر
بمنش ره نمود بر فوری
۴
بارها بودم اندرین فکرت
که چرا میکند چنین جوری
۵
عقل گفتا منال از جورش
ورچه در دل همیکند غوری
۶
زانکه گرداند اهل تمییزی
هر دمی بشکفاندت شوری
نظرات