
ابن یمین
شمارهٔ ٩٨
۱
جهان لطف و کرم تاج ملک خواجه علی
توئی که کس ز تو شد هر که در زمانه کس است
۲
طبیعتی است در احیای مکرمات ترا
که هست خاصیتش آنکه عیسوی نفس است
۳
بجز خیال کسی شبروی نیارد کرد
در آن دیار که سر پاس پاس تو عسس است
۴
بهر مهم که نهد رای تو قدم در پیش
هزار منزل ازو آفتاب باز پس است
۵
سخن سرای که وردش ثنای تو نبود
میان اهل سخن هرزه لای چون جرس است
۶
مرا تو آنچه بتشریف داده ئی همه عمر
ز بهر فخر بر ابنای روزگار بس است
۷
ولیک طوطی طبعم که طوطی ملکوت
بجنب او چو بنزد همای خرمگس است
۸
از آنکه بال و پری نیستش مناسب حال
فتاده اکثر اوقات دربن قفس است
۹
ببخش بال و پری از مثال ترخانیش
که در هوای تو پرواز کردنش هوس است
۱۰
کنون که دسترست هست دستگیرش باش
مده ز دست مر اینوقت را که دسترس است
تصاویر و صوت


نظرات