
ابن یمین
شمارهٔ ۱۶۸
۱
عشق لب و دندان چو لعل و گهرت
کر دست مرا معتکف خاک درت
۲
من شهره بشیرین سخنی چون نشوم
کاندر دهنم بود لب چون شکرت
نظرات