
ابن یمین
شمارهٔ ۶۲
۱
از تاب جگر دوش روانم میسوخت
خون دل و مغز استخوانم میسوخت
۲
میسوختم و اشک همی ریخت چو شمع
و آن اشکم ازان بود که جانم میسوخت
نظرات