امامی هروی

امامی هروی

شمارهٔ ۱۱

۱

زهی بپای تفکر بسیط عالم غیب

هزار بار بهر یک نفس بپیموده

۲

سپهر قدر تو بگذشته از مدارج قدس

زمین جاه تو فرق سپهر فرسوده

۳

بهیچ دور زمان چشم و گوش جان و خرد

ندیده مثل تو حق پروری و نشنوده

۴

غرض ز عرض جهان عرض پاک تست ارنه

کجا شدی به غرض دست جوهر آلوده

۵

جهان پناها من بنده را فراغ روان

در اهتمام تو آماده است و آموده

۶

نه آب طبع ز گرد ملال بسترده

نه خون فکر ز چشم خیال پالوده

۷

همیشه تا نتوان گفت در جهان خرد

که راجح است مرا خوان بوده، نابوده

۸

سخن ملازم خاک در مدیح تو باد

که بی مدیح تو بی حاصلست و بیهوده

تصاویر و صوت

نظرات