امامی هروی

امامی هروی

شمارهٔ ۲۳ - در مدح شمس الملک

۱

خیز ای کشیده حسن تو بر آفتاب خط

کامد پدید بر مهت از مشک ناب خط

۲

گوئی به پشت گرمی تاب و رخت کشید

گردون ز تار زلف تو بر آفتاب خط

۳

لعلت ز بهر نرگس خونخوار، تا نوشت

بر دیده و دل من بی صبر و خواب خط

۴

دائم خیال او بر چشمم چو، ساغریست

کآرد بر قنینه بخون شراب خط

۵

بر آب چهره خط چه نگاری که نزد عقل

بی آبی آن کند که نگارد بر آب خط

۶

ممزوج حسن و لطف ترا فسخ می کند

آری محقق است درین یک دوباب خط

۷

تا بر لب تو خامه تقدیر خط نگاشت

در حیرتست خامه و در اضطراب خط

۸

نی، نی؛ که از لب تو چنان فخر می کند

کز نوک کلک، صاحب عالیجناب خط

۹

والا عماد دولت و دین کز بنان اوست

منصور تیغ و خسرو مالک رقاب خط

۱۰

خطی اگر کشد قلم اعتراض او

بر روز روشن و شب ظلمت نقاب خط

۱۱

حقا که هر دو منتظر امر او شوند

تا خود کرا دهد بدرنگ و شتاب خط

۱۲

ای صاحبی که معجز کلک ترا شود

سطح فلک، بیاض و سواد سحاب، خط

۱۳

تا دیو بدسگال تو خط امان بجست

آتش نگشت در سر کلک شهاب خط

۱۴

خط خوش تو در خوشابست و بین بسحر

کردم روانه در پی در خوشاب خط

۱۵

در رفعت جناب تو در ذروه ی برین

گر یابد از در تو برفعت جناب خط

۱۶

سر بر خط رکاب جناب تو ز آن بود

تیغ ملوک را که بود در رکاب خط

۱۷

کز هیبت آسمان چو زمین گردد آنزمان

کانشاء کنی میان خطا و صواب خط

۱۸

تا منهزم شود ز نجوم سپهر مهر

تا منقطع شود ز حروف کتاب خط

۱۹

بادا نجوم قدر تو از علوه ی سپهر

بادا کتاب عمر ترا از شباب خط

۲۰

تا منصب تو حاکم دیوان چرخ را

راجع کند بموجب حسن المئاب خط

۲۱

تا ملک را ز گردش پرگار حفظ تو

گرد محیط مرکز یوم الحساب خط

تصاویر و صوت

نظرات